کنارت
رفاقت ها چه عمیق می شود
شانه به شانه ات ایستاده ام
حس نمی کنم …
سردی نامردمی های روزگار
سخت سوزان باشد
کوره ی دلم پر حرارت است
از گرمای مسیحایی حضورت
حیات می دهد قلب یخ زده ی مرا
جاری است جویبار امید
نمی نشیند غبار تنهایی بر دلم
عکس و متن : محمد آذرکیش
thats nie
آدمهایى هستند در زندگی؛
چگالى وجودشان بالاست…
افکار،
حرف زدن،
رفتار،
محبت داشتنشان
و هر جزئى از وجودشان امضادار است…
یادت نمی رود
“هستن هایشان را..”
بس که حضورشان پر رنگ است.
ردپا حک می کنند،اینها روى دل و جانت…
بس که بلدند “باشند”…
این آدمها را، باید قدر بدانى…
وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهاى
بى امضایى که شیب منحنى حضورشان، همیشه ثابت است. . .
بیا یه لیوان خونوک از آب دز بخور دل یخ زده ات حیات جاودان می یابد
عالی 🙂