من بازمانده ی
نسل منقرض شده ی انسانیتم
در هبوط بی هویتی زمان
در گردبادی سخت
نجات یافته از آوار ارزش هایی فروریخته
وام می دهم کوله بار عمرم را
به همسفرانی که زبان مرا نمی فهمند
بی محاسبه سود و درصدی
جز لبخند بهره ای نمی خواهم
دریغ
خشک شده جوانه اش، سال هاست
باز بارانی خواهم بود
می بارم
حتی اگر گلی نروید
حتی اگر لبخندی جوانه نزند
افق دریای آدمیت من تمام شدنی نیست
عکس و متن : محمد آذرکیش
زیبا و قابل تامل. سپاس